۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

این حالِ منِ بی تو...

ربِّ انّی فريدٌ وحيدٌ حقير، ليسَ لی ظهيرٌ الّا انتَ و لا نصيرٌ الّا انت و لا مجيرٌ الّا انت ...
(حضرت عبدالبهاء، مجموعه مناجاتها، ص 64)
* * *
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
درين سراب فنا چشمهء حيات منم
وگر به خشم روی صدهزارسال ز من
به عاقبت به من آيی که منتـهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش‌بند سراپردهء رضات منم
نگفتمت منم بحروتو يکی ماهی
مرو به خشک که دريای با صفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بيا که قوت پرواز و پروپات منم
نگفتمت که ترا ره زنند و سرد کنند
که آتش و تـپـش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سر چشمة صفات منم
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گيرد، خلاق بی‌جهات منم
اگر چراغ‌ دلی دانک راه خانه کجاست
وگر خدا صفتی دانک کدخدات منم
(مولوی)